

Song
·
4 mins 5 secs
·
Sep 13, 2015
دیدم توو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید
میومد از کوه و کمر
میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
-کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پُر آبم
روزی که بختم وا بشه ، پیدا میشه اون که اومد توو خوابم
شهزاده ی رویای من شاید تویی
اون کس که شب در خواب من آید تویی تو
-از خواب شیرین ناگه پریدم
او را ندیدم دیگر کنارم به خدا
جانم رسیده از غصه بر لب
هر روز و هر شب در انتظارم به خدا
-دیدم توو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید
اون کس که شب در خواب من آید تویی تو
-از خواب شیرین ناگه پریدم
او را ندیدم دیگر کنارم به خدا
جانم رسیده از غصه بر لب
هر روز و هر شب در انتظارم به خدا
-دیدم توو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید
میومد از کوه و کمر
میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش