

Song
·
5 mins 25 secs
·
Dec 8, 2013
درون کوچه ی قلبم چه غمگینانه می پیچید
صدای تو که می گفتی به جز تو دل نمی بندم
-فریب وعده هایت را ندانستم ولی اکنون
به یاد وعده های تو میان گریه می خندم
-برو دیگر که دل از غم رها کردم
خداحافظ خداحافظ که دیگر برنمی گردم
که دیگر برنمی گردم
-تو بودی آسمان من غمت همسایه ی قلبم
ولی خورشید چشم تو به بام دیگری سر زد
-قسم بر سوز پنهانم تو را دیگر نمی خواهم
که از باغ دو چشم تو پرستوی دلم پر زد
-برو دیگر که دل از غم رها کردم
خداحافظ خداحافظ که دیگر برنمی گردم
که دیگر برنمی گردم
-تو بودی آسمان من غمت همسایه ی قلبم
ولی خورشید چشم تو به بام دیگری سر زد
-قسم بر سوز پنهانم تو را دیگر نمی خواهم
که از باغ دو چشم تو پرستوی دلم پر زد
-برو دیگر که دل از غم رها کردم
خداحافظ خداحافظ که دیگر برنمی گردم
که دیگر برنمی گردم
-در آن غمگین غروب سرد تو از شهرم سفر کردی
نگاهم در افقها مرد و من افسوس می خوردم
-شیار گونه هایم را گل اشکم نوازش کرد
و من از تو جدا ماندم ولی ای کاش می مردم
-برو دیگر که دل از غم رها کردم
خداحافظ خداحافظ که دیگر برنمی گردم
که دیگر برنمی گردم
-برو دیگر که دل از غم رها کردم
خداحافظ خداحافظ که دیگر برنمی گردم
که دیگر برنمی گردم