

Song
·
3 mins 29 secs
·
Jan 3, 2014
یکی بود یکی نبود
غیر از اون کسی نبود
تو اتاقِ سرد و تاریک
یکی بود ، اون یکی نبود
-خسته از همه عالم
زندگیش پر پیچ و خم
روزگارش گنگ و مبهم
روزش خوش ، شبش ماتم
-میخونه ترانه ی منو تنها
هیچ امیدی نداره به فردا
اون غرقِ افسوسِ گذشتس
از بازیهای زندگی خستش
-روی این شهرِ تب دار
آسمون تیره و تار
چشمهای غم گرفتش
تا خودهِ صبح، شب زنده دار
-میخونه ترانه ی منو تنها
هیچ امیدی نداره به فردا
اون غرقِ افسوسِ گذشتس
از بازیهای زندگی خستش
-روی این شهرِ تب دار
آسمون تیره و تار
چشمهای غم گرفتش
تا خودهِ صبح، شب زنده دار
-راهِ شب ، بی نهایت
خیلی دیر میگذره ساعت
تا طلوعِ گرمِ خورشید
دریغ از یک نفسِ راحت !
-میخونه ترانه ی منو تنها
هیچ امیدی نداره به فردا
اون غرقِ افسوسِ گذشتس
از بازیهای زندگی خستس