Zadi Zire Gholet

دیگه دلمو نمیدم به تو

بری نمیام سمت تو

تو که بدون منم میبره خوابت

دیگه ترسیده چشم ام

هرچی نزدیک تو شم

خوبیامو ‌بیشتر میره یادت

میدونستم از اول واسم دیدی یه خوابی

چه داستانی شد واسم این عشق زیادی

شاید فک میکردم تو قلبت منو داری

با چشمات اگه شیطونو درس نمیدادی

کم کم دیگه دارم میشم یکی مثله خودت

صد دفعه قول دادی زدی زیره قولت

نمیبینم دیگه عشقی تو چشمات

شدی آخر مثله آدمای دورت

من که هردفعه رفتی اومدم از دلت درارم

پس چزا به همه گفتی الکی من دوست ندارم

یه جاهایی میری که هنوز قفله دراش برا من

یه کارایی میکنی از قصد که حرصمو درارن