

Song
·
4 mins 25 secs
·
May 17, 2012
تا تهِ آهنگو گوش بده ، کنار تو نرو
تا بگم بهت داستان هزار تومنو
-هزاری ای که باید بابتش جون هدیه کنی
هزاری ای که نباشه باید خون گریه کنی
-خون گریه کنی وقتی کرده خسته ات زمونه
وقتی از خدا میخوای گرسنه بچه ات نمونه
-وقتی زنت تو جوونی داره حس یه پیرزن
وقتی که از بی پولیه مثل یه بیوه زن
-مثل بیوه ای که نداشت قرص اعصاب سرشو
واسه خرید اون قرص فروخت اعضای تنشو
-این جمله رو میگم و بکن کلیه شو مرور
اون زن از سر بیچارگی کلیه شو فروخت
-و دختر بی خونه ای که دربست پا میده
سر هزاری کثیف با هر کس خوابیده
وقتی که از بی پولیه مثل یه بیوه زن
-مثل بیوه ای که نداشت قرص اعصاب سرشو
واسه خرید اون قرص فروخت اعضای تنشو
-این جمله رو میگم و بکن کلیه شو مرور
اون زن از سر بیچارگی کلیه شو فروخت
-و دختر بی خونه ای که دربست پا میده
سر هزاری کثیف با هر کس خوابیده
-و خونواده ای که اونو از قصد نادیده
گرفتنش و اونم خسته اس از بس نالیده
-اون دختر قربانی مردای کذایی شد
اون دختر بازیچه ی دستای کسایی شد
-که آبروی ایرانو از تو ریشه کندن
سر هزاری خون مردمو تو شیشه کردن
-بوی هزاری سمتشون میاد از دم بی هوش ان
پاش که باشه خدا و پیغمبر کیلو چند
-اینا خون مردمو از رو قسم چشیدن
سر هزاری خدا هم به قسم کشیدن
-داری منو میبینی که از زمونه بیزارم
با وجود خستگی و با زبون بی حالم
-قلم بر میدارم می نویسم شبونه بیدارم
و کاغد خط خطیه از درون بیمارم
-بهم تهمت میزنن میگنن شرور دیوانه ام
میگن با این حرفام زیاد دووم نمیارم
-ولی مهم نیست چون من جوون ایرانم
آره مهم اینه که من جوون ایرانم
-اینا عقده ی درونه که به سبک شعر میشه
عقده ای که در کنار تو دردِ دل میشه
-منم نمیدونم زمونه چی سرم میاره
فقط میدونم یه قدم جلوترم دیواره
-چه کسا به راحتی شدن مسئول بخشی
چه کسا یادی کردن از مسعود شصتچی
-که وجودشون هنوزم هست کامل آشنا
رییس سوخت میشه مدیرعامل باشگاه
-چه کسا معتادن و توی کابوسشون گیرن
خونه ی غریبه ها رو با ناموسشون میرن
-نعشه که شدن خیره پای سریال میشینن و
ارزش ناموسو تو دود تریاک میبینن
-اینا نصیحت نیست توهین به پیرها نباشه
بدون برگ هزاری توی جیب ها نباشه
-اون که طلبی داره طلبشم رفع نمیشه
اون که بدهی داره جسدشم دفن نمیشه
-خدا خاک پاتم تویی که بزرگترینی
خدا آیا دیدی مردمی که بخور نمیری
-میاوردن یه نون حلال کمی بدست
افرادی که بودن تو فولاد غدیر یزد
-کوره ترکید و اومد مذاب رو سرشون
داشتن فریاد میزدن که ذغال شد تنشون
-بگو رسمش اینه بچه ها کز داده باشن
یه گوشه ای فکر پدر جزغاله باشن
-بهم میگی حامد انقدر به خدا حرف نزن
بهت میگم که بدون به اون خداوند قسم
-که این راه یه روز حسابی ندامت میده
تو کشور سر هزاری جنایت میشه
-بهم میگی بی خیال تو که درسته راهت
بهت میگم حامدم جز گرسنه ها
-این فقره که دردش به نوعی دورشه
اونم مثل همه هشتش گرو نُه شه