

Song
·
4 mins 1 sec
·
Jul 5, 2015
آسمون چشماتو وا کن، غربت منو نگاه کن
دست بکش رو بال ابرات، جشن بارونی به پا کن
-اینجا من خیلی غریبم، به فراموشی رسیدم
رو به خورشید رو به دریا، رفتم اما نرسیدم
-نه همدردی نه رویایی، نه امروز و نه فردایی
از این تکرار عاشق کش، فقط تنها و تنهایی
-نه پاییز و زمستانی، بهار یا تابستانی
تمام فصلا دردن، تو از دردم چه میدانی
-من اون کویرم، به انتظار یه قطره آب
تنم اسیره، شکسته قلبم مثل حباب
-هر روز و هر شب، به انتظار یه معجزم
که پر بگیرم از این سکوت و از این سراب
-سکوت با من هم آغوشه، صدای عشق خاموشه
تو خواب همواره میبینم، که مهتابم سیاه پوشه
تمام فصلا دردن، تو از دردم چه میدانی
-من اون کویرم، به انتظار یه قطره آب
تنم اسیره، شکسته قلبم مثل حباب
-هر روز و هر شب، به انتظار یه معجزم
که پر بگیرم از این سکوت و از این سراب
-سکوت با من هم آغوشه، صدای عشق خاموشه
تو خواب همواره میبینم، که مهتابم سیاه پوشه
-نه همدردی نه رویایی، نه امروز و نه فردایی
از این تکرار عاشق کش، فقط تنها و تنهایی
-نه پاییز و زمستانی، بهار یا تابستانی
تمام فصلا دردن، تو از دردم چه میدانی