

Song
·
6 mins 16 secs
·
Dec 17, 2014
تو ای ساغر هستی
به کامم ننشستی
نه دانم که چه بودی
نه دانم که چه هستی
-در بزم من شکسته ای
در کام او نشسته ای
نوشی تو بر سنگین دلان
زهری به کام خستگان
-من همان اشک سرد آسمانم
نقش دردی به دیوار زمانم
-بی سرانجام و بی نام و نشانم
چون غباری بجا از کاروانم
چون غباری بجا از کاروانم
-تو ای ساغر هستی
به کامم ننشستی
نه دانم که چه بودی
من همان اشک سرد آسمانم
نقش دردی به دیوار زمانم
-بی سرانجام و بی نام و نشانم
چون غباری بجا از کاروانم
چون غباری بجا از کاروانم
-تو ای ساغر هستی
به کامم ننشستی
نه دانم که چه بودی
نه دانم که چه هستی
-تو ای ساغر هستی
به کامم ننشستی
نه دانم که چه بودی
نه دانم که چه هستی
-تنهاترین تنها منم
سرگشته و رسوا منم
آه ای فلک ای آسمان
تا کی ستم بر عاشقان
بشنو تو فریاد مرا
آه ای خدای مهربان
-عشق تو خوابی بود و بس
نقش سرابی بود و بس
این آمدن این رفتنم
رنج و عذابی بود و بس
-ای فلک بازی چرخ تو نازم
بی گمان آمدم تا که ببازم
ای دریغا که شد چشم سیاهی
قبله گاه من و روی نمازم
-تو ای ساغر هستی
به کامم ننشستی
نه دانم که چه بودی
نه دانم که چه هستی
-تو ای ساغر هستی
به کامم ننشستی
نه دانم که چه بودی
نه دانم که چه هستی