%2F8b21e46bef1984a.jpg&w=640&q=75)
%2F8b21e46bef1984a.jpg&w=640&q=75)
Song
·
7 mins 27 secs
·
Oct 9, 2021
تو ای مرغ حق ای فسانه به شب
نگه کن که جانم رسیده به لب
که من همچو تو وامانده ام
به شب و تنهایی به ویرانه ام
بنشسته ام که مگر باز آیی
-که من همچو تو وامانده ام
به شب و تنهایی به ویرانه ام
بنشسته ام که مگر باز آیی
-ای مرغ حق افسانه ی ویرانه هایی
ویرانه ای شد قلب من امشب کجایی
تا سر کند سوز درون نای دل من
بنشین دمی بر بام من سر کن نوایی
-غم تلخ شب را تو میدانی
که در شهر شب ها نوا خوانی
بمان با من امشب که دلتنگم
چرا از شب من گریزانی
-ای مرغ حق افسانه ی ویرانه هایی
ویرانه ای شد قلب من امشب کجایی
تا سر کند سوز درون نای دل من
بنشین دمی بر بام من سر کن نوایی
-غم تلخ شب را تو میدانی
که در شهر شب ها نوا خوانی
بمان با من امشب که دلتنگم
چرا از شب من گریزانی
-به ویرانه ی من بنشین
مرا از غم دل برهان
بخوان نغمه ای در دل شب
مرا سوی مستی بکشان
-همدم شبهایی در غم تنهایی ، بیا بیا