

Song
·
4 mins 11 secs
·
Jan 29, 2016
تو آیینه یکی هست که بعد تو با
سکوتای من زندگی می کنه
پر از التماسه نگاهش هنوز
هنوزم داره بچگی می کنه
-توی آیینه یکی هست که حالش بده
بریده بریده نفس می کشه
یه دریاچه رو گونه هاشه ولی
داره روی عکسه تو دست می کشه
-من این شهر رو باید فراموش کنم
مثل پرسه هایی که با من زدی
بعیده کسی با کسی خوب شه
به اندازه ای که تو با من بدی
-من این شهر رو باید فراموش کنم
مثل پرسه هایی که با من زدی
بعیده کسی با کسی خوب شه
به اندازه ای که تو با من بدی
-من این شهر رو باید فراموش کنم
مثل پرسه هایی که با من زدی
بعیده کسی با کسی خوب شه
به اندازه ای که تو با من بدی
-من این شهر رو باید فراموش کنم
مثل پرسه هایی که با من زدی
بعیده کسی با کسی خوب شه
به اندازه ای که تو با من بدی
-یه جوری شکسته اس که با دیدنش
حتی صورت آیینه چین می خوره
تو رفتی و این خونه ویروونه شد
تو این خونه کوهم زمین می خوره
-ازت نا امیده ولی جای تو
یه عمره که قید خودشو زده
تو آیینه نگاه کن شاید رو به روت
یکی هست که حالش مثل من بده
-من این شهر رو باید فراموش کنم
مثل پرسه هایی که با من زدی
بعیده کسی با کسی خوب شه
به اندازه ای که تو با من بدی
-من این شهر رو باید فراموش کنم
مثل پرسه هایی که با من زدی
بعیده کسی با کسی خوب شه
به اندازه ای که تو با من بدی