

Song
·
3 mins 23 secs
·
Apr 3, 2017
و چه زیباست تو را داشتنت
هر چه باید همه را داشت تنت
من حسودم که تو باید با من
ولی افسوس همه شهر تو را داشتنت
-من رها، عاشق تنهاییه خویش
تو ولی عاشق تن هایی و خویش
و چه دلگیر شده پاییزم
اسمان ابری و برگ ها همه هی میریزن
-تو گمان میکنی من خوشحالم؟
همه چیزم روالست و دلی خوش دارم؟
تو نمیدانی که نابود شدم؟
و نشستم سر تابوت خودم
-تو نمیفهمی چطور غمگینم؟
تو خدایی شده ای در دینم
که خدا خالق عشق است ولی
من سکوتم به تو میگفت نری
-تو گمان میکنی من خوشحالم؟
همه چیزم روالست و دلی خوش دارم؟
تو نمیدانی که نابود شدم؟
و نشستم سر تابوت خودم
-تو نمیفهمی چطور غمگینم؟
تو خدایی شده ای در دینم
که خدا خالق عشق است ولی
من سکوتم به تو میگفت نری
-بیا هنو کسی نیومده جات
بیا بذا بپیچه بازم تو همه جا صدات
بیا بگو تو هم دلت همینو میخواد
هی بگو توام دلت همینو میخواد
- -بیا، تو که هنوزم توی سرمی
تو همه شعرام میبینمت تورو علنی
بیا، بگو هنوزم طرف منی
هینذا فک کنم لب و دهنی
-شاعر شعر منه بی حوصله
تنگ نشد باز برایم دلت
حال و هوایت چطور است ها؟
رفتی و هر ثانیه ام هفت سال
-بعد تو هر روز قسم خورده ام
هر که، که پرسید چطوری؟
بگم مرده ام
-گردش فصل مرا پیرم کرد
من جوانم ولی پیرم نه؟
خود من با خود من میزد حرف
من به چشمان خودم دیدم رفت
-و مقصر تو نبودی منه من خالی بود
مشکل عشق من و تو همه اش مالی بود
که من از چشم تو افتاد ولی
من سکوتم به تو میگفت
-بیا هنو کسی نیومده جات
بیا بذا بپیچه بازم تو همه جا صدات
بیا بگو تو هم دلت همینو میخواد
هی بگو توام دلت همینو میخواد
-بیا، تو که هنوزم توی سرمی
تو همه شعرام میبینمت تورو علنی
بیا، بگو هنوزم طرف منی
هی نذا فک کنم لب و دهنی
-اولین بار تو به اغوش کشیدی تن و با
بوسه های تو شدم عاشق من
بگذرد سالی و صد سال دگر
میشم از یاد تو من فارق؟
نه
-پیر میشم
پیر میشم و تو در ذهن منی
و عصایی که میخورد به زمین
من شدم بارکش خاطره ها
کمرم خم شد از این فاصله ها
-زندگی، عشق، قماری که من باختمش
من باختمش
عاشقان از بغل هم خدا کاش نرن