

Song
·
3 mins 29 secs
·
Dec 3, 2012
من و تو دوتا پرنده تو قفس زندونی بودیم.
جای پر زدن نداشتیم ولی آسمون میبودیم.
-ابر و بارون و می دیدیم ،اما دنیامون قفس بود.
چشم به دور دستا نداشتیم همینم واسه ما بس بود.
-اما یک روز اونایی که مارو باهم دوست نداشتن.
تورو پر دادن و جاتم یه دونه آینه گذاشتن.
-من خوش باور ساده فکر میکردم.
روبرومی گاهی اشتباه میکردم.
-من کدوم تو کدومی با تو زندگی میکردم قفس تنگ سیاهو.
عشق تو از خاطره ام برد عشق پر زدن تا ماهو.
-اما یک روز باد وحشی رویاهامو با خودش برد.
قفس افتادو شکستو آینه افتادو ترک خورد.
-تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخت بودم.
دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم.
روبرومی گاهی اشتباه میکردم.
-من کدوم تو کدومی با تو زندگی میکردم قفس تنگ سیاهو.
عشق تو از خاطره ام برد عشق پر زدن تا ماهو.
-اما یک روز باد وحشی رویاهامو با خودش برد.
قفس افتادو شکستو آینه افتادو ترک خورد.
-تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخت بودم.
دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم.
-تو تو آسمونا بودی با پرنده های آزاد.
من تن خسته رو حتی یه دفعه یادت نیفتاد.
-حالا این قفس شکسته راه آسمون شده واز.
اما تو قفس نشسته ام یادم رفته پرواز.