

Song
·
4 mins 18 secs
·
Mar 18, 2019
هم عاقبت مردم کاشانه به دوشم
من گام و گذر را به رسیدن نفروشم
من صورت ماتی که به آیینه نیاید
شعری که نه دیوانه نه فرزانه درآید
صدایم بزن که شاید زمستان من سرآید
مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید
صدایم بزن که بی تو فروخفته در سکوتم
به بال و پری نجاتم بده که من روبرو با سقوطم
سرتاسر این بحر پراکنده سراب است
حال قمر و شمس و زمین بی تو خراب است
حتی اگر اندوه تو در سینه بریزم
رسوا تر از آنم که به آیینه گریزم