

Song
·
3 mins 42 secs
·
Nov 25, 2014
خزون رفت ، کم کم هنو تو گوشام اذون هست
با آدما تو خاک ، صاف و راست و خوب ولی اونا رو راست نموندن
-چپ تره روز قبل ، گندن ; بوی بده شهوت لونه کرده توش اون مثه
قبلا من ، ولی الان آرزوم مکه اس ، سجده رو به روی کعبه اش
توی شب
-قبله جلو چشم ، با روحم هفت طبقه بچرخم
نه وقتی چرخه تو دست ، هم چروکه هم چرک ، هرچند
همیشه حرف میزدیم ، خندید وقتی شدم دستی که وصله به یتیم و فقیر
اینو کدوماتون میفهمین؟ بگو
کدوم یکی از غروبا خوب میشن؟ هیچ ، تو دست تو و من بر عکس ،
توشم سنگینه واسه برگشت
ببین
-میونه این همه پنجره که بوی غم گرفته ، و دله همه تنگه
دیگه وقتشه جهت بده به سرنوشتت ، طرف خیری یا شر؟ که
خدا ، نگاش رو ماس ، نکن اشتباه انتخاب و منتظر باش
-هدایت شه ، شخصی که داستانش رو مشکی نقش بسته
اینو کدوماتون میفهمین؟ بگو
کدوم یکی از غروبا خوب میشن؟ هیچ ، تو دست تو و من بر عکس ،
توشم سنگینه واسه برگشت
ببین
-میونه این همه پنجره که بوی غم گرفته ، و دله همه تنگه
دیگه وقتشه جهت بده به سرنوشتت ، طرف خیری یا شر؟ که
خدا ، نگاش رو ماس ، نکن اشتباه انتخاب و منتظر باش
-هدایت شه ، شخصی که داستانش رو مشکی نقش بسته
پشت جلدش نوشته "ورشکسته" ، بخت برگشته
کم رنگه ، قصه اش تلخه ورق خورد تو شب انقدر که
در رفت ، زمان از دستش
دنبال نور نگشت هرگز ، به هیشکی گوش نکرد ، حیف
-گذشته جلو رو پیشرفت ، زد با نیشخند زیرو روش رو آتیش زد
وقتی سوخت ، فهمیدم الکی بود ; مونده ، تازه رسیدم اول جاده
طلوع آفتاب دوباره شروع راهه ، اینو خدا یاد داد بهم
ساده ، پاک ، خالص ، با عشق ، باش و تغییر کن در آینده