

Song
·
3 mins 56 secs
·
Aug 30, 2019
وقتی کسی نمیگه از حقیقتش
اشتباهو اشتباه میگیره با طبیعتش
فارغ از نژاد و خانواده و منیّتِش
نبودِ هویت سالها می کنه اذیتش
این وسط خالیه
جای تعریفی از اهالیِ این ناحیه
وقتی به نتیجه برسی خواب کافیه
ناجیِ به حقِ این بی هویتی بیداریه
که باخت اولین پذیرش غم یه بازیه
و نقطه ی محرک سکون ، لب راویه
من میپذیرمش بی گذشتِ یه ثانیه
چون حتی بعد مرگ منم این آسمون آبیه
حق با تو نیست ما از نوادگان خورشید و شیر
مبتلا به تب بیماری مسری امیدو
دیده ای که جامونده رو تنِ لختی و سیر
تا پیازِ سیاست های تخمی رو دید
همیشه بعدِ خشکسالی گل می کنیم
اسیر جنگ میشیمو نوید صلحی رو جیغ
عادتیم و کارگر همزاد مورفین و بیل
مات وقتی از ظلم شدیم رخ گیر و کیش
من میپذیرمش بی گذشتِ یه ثانیه
چون حتی بعد مرگ منم این آسمون آبیه
حق با تو نیست ما از نوادگان خورشید و شیر
مبتلا به تب بیماری مسری امیدو
دیده ای که جامونده رو تنِ لختی و سیر
تا پیازِ سیاست های تخمی رو دید
همیشه بعدِ خشکسالی گل می کنیم
اسیر جنگ میشیمو نوید صلحی رو جیغ
عادتیم و کارگر همزاد مورفین و بیل
مات وقتی از ظلم شدیم رخ گیر و کیش
وقتی کسی نمیگه از حقیقتش
اشتباهو اشتباه میگیره با طبیعتش
فارغ از نژاد و خانواده و منیّتِش
نبودِ هویت سالها می کنه اذیتش
هویت امروز تاوانِ اشتباه
فرارِ از مرزهای نخبه حزب کاه
مستیِ بی حدِ مسئول از شرب اسکناسو
دستگیریِ امثال ما به جرم اطلاع
تخریب و جنایت ، اصلاحش ، اصطلاح
اما عوام و سکوت و به پایِ مرده التماس
موج بی هدف اگه مجری تو تنگِ ادعاس
نبودِ اتحاده پ تف به اعتقاد آ
روشنِ حقیقت گنده مثل ما
مریضی بی ارادگی و سُند بین پا
زیر زبونش جوون میریزه قرص انتها
زیر آرواره ی قدرت یه لقمه اجتماع
هویت ، باتومِ کوبیده رو شعار
هویت ، گلوله فرو رفته سوال
هویت ، مرثیه از مصیبت دلار
هویت لگدمالِ زیر سمِ منبر و قمار
هویت ، چشم هایی که می غره با عطش
قاضی دستِ قوانینو میبُره با غضب
شاعر تو بند حبس جا می افته تا ابد
زیر شکنجه امیده که جون میده تا جسد
هویت سرکوبِ اعتراض مادرم
هویت ناموسِ پهلو کبودِ با لگد
رو زمین آگاهی پای جوونه ها قلم
از آسمونِ توحش طناب و چوبه ها و مرگ
هویت ، تمومِ این عبادتا دروغه
هویت ، دم در سفارتا شلوغه
وقتی که لخت میشه افکارمون از اراده
هویت تجاوز ظلمِ بعد از بلوغه
هویت خانواده های شرمنده ان
هویت مقامای از همیشه درنده تر
به چه قتلگاهی رسیدیم از جنگ جهل
طوری که آقا زاده میپیچه از مملکت