

Song
·
6 mins 40 secs
·
Jan 24, 2013
بدون تو چه پروازی ؟
چه احساسی ؟ چه آوازی ؟
-تویی که از صدای من
شراب کهنه می سازی
-بیا خوبم که می دانم
در این بازی نمی باری !
-نیازو تو خودم کشتم که هرگز تا نشه پشتم
زدم بر چهره ام سیلی که هرگز وا نشه مشتم
-من آن خنجر به پهلویم که دردم را نمی گویم
به زیر ضربه های غم نیارم خم به ابرویم
- -مرا این گونه گر خواهی دلت را اشیانم کن
من آن نشکستنی هستم بیا و امتحانم کن بیا و امتحانم کن
- -زدم بر چهره ام سیلی که هرگز وا نشه مشتم
-من آن خنجر به پهلویم که دردم را نمی گویم
به زیر ضربه های غم نیارم خم به ابرویم
- -مرا این گونه گر خواهی دلت را اشیانم کن
من آن نشکستنی هستم بیا و امتحانم کن بیا و امتحانم کن
- -غرور ای ناجی حرمت تو با من پا-به-پایی کن
به هنگام سقوط من تو در من خود نمایی کن
-من آن خورشید زر پوشم که با ظلمت نمی جوشم
بجز آغوش دریا را نمی گیرم در آغوشم
- -مرا اینگونه گر خواهی دلت را اشیانم کن
من آن نشکستنی هستم بیا و امتحانم کن بیا و امتحانم کن
- -من آن دیوان پربارم که در خود واژه ها دارم
درون دشت اندیشه به غیر از گل نمیکارم
-من آن ابر بهارانم که از خاشاک بیزارم
به جز بر چهره گلها نمی گریم نمی بارم
- -نیازو تو خودم کشتم که هرگز تا نشه پشتم
زدم بر چهره ام سیلی که هرگز وا نشه مشتم
-من آن خنجر به پهلویم که دردم را نمی گویم
به زیر ضربه های غم نیارم خم به ابرویم