

Song
·
5 mins 15 secs
·
Jan 26, 2014
من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم
راهم به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسم و شعر من فقط
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه
-دردم هزار ساله مثِ درده حافظه،
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه
نسلی که سرسپرده ی عصر حجر شده
به ساقیای ارمنیه پیر راضیه
-وقتی که زندگی یه تئاتره مزخرفه،
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم
راسکول نیکف یه پیره زنو شقه کرد و من
با اون تبر فرشته ی الهامو می کُشم
-هی مست می کنم مثِ یه بطری شراب
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه
یه مجرمه فراری شدم که تو زندگیش
درگیر یه گریزه بدونِ توقفه!
-وقتی که زندگی یه تئاتره مزخرفه،
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم
راسکول نیکف یه پیره زنو شقه کرد و من
با اون تبر فرشته ی الهامو می کُشم
-هی مست می کنم مثِ یه بطری شراب
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه
یه مجرمه فراری شدم که تو زندگیش
درگیر یه گریزه بدونِ توقفه!
-فرقی نداره جاده ی چالوس و راهِ قم،
من مستی ام که خوش داره رانندگی کنه!
یه ماهی که تو آکواریوم زار می زنه،
تا توی اشک های خودش زندگی کنه...
-باید تلوتلو بخوری این زمونه رو،
وقتی که مست نیستی به بن بست می رسی!
تو مستی آدما دوباره مهربون می شن،
حتا برادرای توی ایست بازرسی!
-می خندن و به دستِ تو دستبند می زنن،
راهو برای بردن تو باز می کنن!
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل می شی،
قالیچه ها بدون تو پرواز می کنن!
-بعدش یه خواب زیر پتوی پر از شپش،
رو نیمکتِ پلاستیکیه یه کلانتری...
اما چه فایده وقتی که فردا با یه لگد،
تو دنیای جهنمیت از خواب می پری!
-این بار چندمه که به یه جرم مشترک،
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور می زنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور می زنه...
-تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم،
راهت به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسی و شعر تو فقط،
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه!
- -من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم،
راهم به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسم و شعر من فقط،
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه!
-دردم هزار ساله مثِ درده حافظه،
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه!
نسلی که سرسپرده ی عصر حجر شده،
به ساقیای ارمنیه پیر راضیه!
-وقتی که زندگی یه تئاتره مزخرفه،
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم!
راسکول نیکف یه پیره زنو شقه کرد و من،
با اون تبر فرشته ی الهامو می کُشم...
-هی مست می کنم مثِ یه بطری شراب،
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه!
یه مجرمه فراری شدم که تو زندگیش،
درگیر یه گریزه بدونِ توقفه!
-فرقی نداره جاده ی چالوس و راهِ قم،
من مستی ام که خوش داره رانندگی کنه!
یه ماهی که تو آکواریوم زار می زنه،
تا توی اشک های خودش زندگی کنه...
-باید تلوتلو بخوری این زمونه رو،
وقتی که مست نیستی به بن بست می رسی!
تو مستی آدما دوباره مهربون می شن،
حتا برادرای توی ایست بازرسی!
-می خندن و به دستِ تو دستبند می زنن،
راهو برای بردن تو باز می کنن!
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل می شی،
قالیچه ها بدون تو پرواز می کنن!
-این بار چندمه که به یه جرم مشترک،
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور می زنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور می زنه...
-تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم،
راهت به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسی و شعر تو فقط،
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه!
- -هی مست می کنی مثِ یه بطری شراب،
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه!
یه مجرمه فراری شدی که تو زندگیش،
درگیر یه گریزه بدونِ توقفه!