

Song
·
4 mins 19 secs
·
Dec 30, 2014
(مسعود فرد منش)
من به دنبال اتاقی خالی
روزها می گردم
تا از اینجا بروم.
-من به دنبال اتاقی خالی
کز دل پنجره اش
عطر گل بوته ی شبنم زده ای می گذرد
کز دل پنجره اش
ناله و سوز نی غمزده ای میگذرد
روزهاست می گردم
تا از اینجا بروم.
-من به دنبال گلیمی ساده
سقفی از چوب و حصیر
سردری افتاده
من به دنبال هوای خنک آزادی
و دری، پنجره ای باز به یک آبادی
روزهاست می گردم
تا از اینجا بروم.
روزهاست می گردم
تا از اینجا بروم.
-من به دنبال گلیمی ساده
سقفی از چوب و حصیر
سردری افتاده
من به دنبال هوای خنک آزادی
و دری، پنجره ای باز به یک آبادی
روزهاست می گردم
تا از اینجا بروم.
-من به دنبال هوایی نه چنین آلوده
روزگاری نه چنین افسرده
روزهایی نه چنین پژمرده
روزها می گردم
تا از اینجا بروم.
-من به دنبال اتاقی خالی
روزها می گردم
کز سر کوچه ی آن
جوی آبی
چشمه ای می گذرد
که مرا عصر به عصر
به تماشا ببرد.
-کاش که پیرزنی
صاحب یک بز پیر
با دو تا مرغ و خروس
و سگی بازیگوش
کاش همسایه ی دیوار به دیوار اتاقم باشد.
-کاش که توی حیاطش باشد
دوسه تایی از درختان بلند
چند تایی نارنج
و چناری که کلاغی هر روز
به سراغش برود.
-و من
هر روز
به عشق گل روشان
بروم
پنجره را باز کنم.