

Song
·
3 mins 40 secs
·
Oct 17, 2012
تلالو خورشید ندارد برق چشمانت
بو به هم آید که بی تو شمع خموشم
-انان که نور خورشید خواهند روی ماهت را ندیده ند
-مستانه برم اب که بنوشم
باده ی پر جوشنم
-حکایتی ز دهانت به گوش جان من امد
دگر نصیحت مردم حکایتی ست به گوشم
-به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
-مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر سر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
-به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
-به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
-مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر سر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
-به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
-هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
-هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
-به گوش جان تو امد
-به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

Behzad Leito&Tamara&Ashkan Kagan