

Song
·
3 mins 13 secs
·
Feb 24, 2017
من همیشه مشتم گره ست
واسه کوبوندن به افکاری که مستعمره ست
یه عقیده که منو گرفته منو محکم به دست
اومد قانونای ذهنمو کلا شکست
این دنیا آخرش آسمونه که کردش مجاز
ولی نمیدونم مغز خودم سقفش کجاست
واسه همین هرچی رفتم چشام آخری ندید
دارم هر روز میرسم به باوری جدید
آسمون هفتم سقف مغز منه
معنی پرواز کردنو دفن تنه
خدا تو خود منه پَ باید پله رو بسازم
برم به سمت ینی خودمو بشناسم
اینا مطلق درست نیست
اصلا گیرم فرضه
ولی نمیتونم آزادیمو نبینم یه لحظه
هه ، آره این طبیعت مغزه
زندونی کردنش یه خریت محضه
حالا روزی میاد که میشه این طبیعت فیریز
روزی که همه جا تاره و هیچ حقیقتی نیست
مردم همه چی دارن ولی هستن خف
خدا تو خود منه پَ باید پله رو بسازم
برم به سمت ینی خودمو بشناسم
اینا مطلق درست نیست
اصلا گیرم فرضه
ولی نمیتونم آزادیمو نبینم یه لحظه
هه ، آره این طبیعت مغزه
زندونی کردنش یه خریت محضه
حالا روزی میاد که میشه این طبیعت فیریز
روزی که همه جا تاره و هیچ حقیقتی نیست
مردم همه چی دارن ولی هستن خف
واسه خریدن اختیار بستن صف
آسمون دوره آدما یه بطن جدان
تشنه ان و دنبال یه قطره خدان
مغزا قفله یه نوع سیاه چالیه
که کلیدش دست آَشغالای لیارساییه آ..
-ملت حشری ، نبینم پکری
نبینم از اینکه ساکتی سودی نبری
تو که بلدی ، تو که اهل فراری
دنبال سوژه خنده یا پی دّدری
موضع نگیر اینا بحثِ کلنجار نی
ببین سفره پهنه همه میخوان نفع ببرن آنی
حتی تو که میگی مدافع حقوق بشری
فکر میکنی بالاتری از یه بچه سرطانی
اینجا همه میگن همه فن حریفن
ولی هرجا مفت باشه همه دم در ردیفن
به همچین آدمایی آزادی حرومه
اگه پاش برسه میخورنت کم کم ولیکن
اگه انتخابت اینه بدون بیخوده عقیده ات
همه ی اینارو یه روز میکشه طبیعت
پس اگه اسلحه رفت صاف رو شقیقه ات
بگو من تسلیم هیچی نیستم جز حقیقت
-امروز تصویر یه بچه ای رو دیدم
چیزی نبود جز نور تو نگاهش
وقتی از آسمون گلوله میبارید
گلی که رو خاکِ خون خونه داره
تو هم سرو بذار خوب رو بالشت
آدمیزاد میره زود چون یادش
تو این بطری ها حسو خفه کن
اسکناسارو دود کن آره
اینا داداشتو کشتن دادن خنجرو تو دستت
فریاد نزن نکن هنجره تو خسته
گوش بده داره زمزمه میکنه
خدا اون بالا نی همینجا نشسته
دلتو نکنی خوش به نگاه این زندگی که همه چی پشت به چشاته
کلید همه چی شروع از درونه
دونه دونه بکن قفلارو بازش