

Song
·
3 mins 5 secs
·
May 8, 2012
یه دیوونه اینجا به عشق چشات
غزل می نویسه، گرفتارته
یه احمق تو سرمای این زمهریر
پی فصل آغوش تب دارته
-یه شاعر که آرامشش با تو بود
نشسته جدائی رو از بر کنه
میگن خیلی وقته بریدی ازش
نمی خواد، نمی تونه باور کنه
-کدوم گوری هستی به دادم برس
تو آغوش کی بال و پر می زنی
به چشمای کی زل زدی بی شرف
بزن، زندگیمو تبر می زنی
-شب زجه های من عاشقه
لبات رو کدوم لب تداعی شده
تنت خو گرفته به دستای کی
که آلوده ی این جدائی شده
-کدوم گوری هستی به دادم برس
تو آغوش کی بال و پر می زنی
به چشمای کی زل زدی بی شرف
بزن، زندگیمو تبر می زنی
-شب زجه های من عاشقه
لبات رو کدوم لب تداعی شده
تنت خو گرفته به دستای کی
که آلوده ی این جدائی شده
-به دادم برس عمق این نیمه شب
قد اتفاق تو کوتاه نیست
به دادم برس از جنون تا زمین
دوتا پنجره بیشتر راه نیست