

Song
·
3 mins 50 secs
·
Dec 14, 2013
یه پنجره با یه قفس، یه حنجره بی هم نفس
سهم من از بودن تو، یه خاطرس همین و بس
-تو این مثلث غریب ستاره ها رو خط زدم
دارم به آخر میرسم از اونور شب اومدم
-یه شب که مثل مرثیه، خیمه زده رو باورم
میخوام تو این سکوت تلخ صداتو از یاد ببرم
-بزار که کوله بارمو رو شونه ی شب بزارم
باید که از اینجا برم، فرصت موندن ندارم
-داغ ترانه تو نگام، شوق رسیدن تو تنم
تو حجم سرد این قفس، منتظر پر زدنم
-من از تبار غربتم، از آرزو های محال
قصه ی ما تموم شده، با یه علامت سوال
-بزار که کوله بارمو رو شونه ی شب بزارم
باید که از اینجا برم، فرصت موندن ندارم

Behzad Leito&Tamara&Ashkan Kagan