

Song
·
4 mins 24 secs
·
Sep 30, 2012
به سر می دوم رو به خانه ی تو
که شاید بیابم نشانه ی تو
فتاده زپا خسته آمده ام
که سر بگذارم به شانه تو
-به یادت به هر سو نظاره کنم
زداغت به تن جامه پاره کنم
غمت گر به جانم شرر نزند
هوای جنونم به سر نزند
-امید دلم در برم بنشین
تا مگر زدلم غم برون برود
وگر نه زچشم نخفته من
تا سپیده دمان جوی خون برود
-زجور فلک مانده در قفسم
تا به سنگ ستم پر شکسته مرا
وگر این قفس را به هم شکنم
تا کجا ببرد بال خسته مرا
-امید دلم در برم بنشین
تا مگر زدلم غم برون برود
وگر نه زچشم نخفته من
تا سپیده دمان جوی خون برود
-زجور فلک مانده در قفسم
تا به سنگ ستم پر شکسته مرا
وگر این قفس را به هم شکنم
تا کجا ببرد بال خسته مرا
-نخیزد نغمه ی مستانه ی تو
شده پر گرد غم کاشانه ی تو
گرفته شعرتو روی زمین را
چرا زیر زمین شد خانه ی تو
-به سر می دوم رو به خانه ی تو
که شاید بیابم نشانه ی تو
فتاده زپا خسته آمده ام
که سر بگذارم به شانه تو