

Song
·
7 mins 53 secs
·
May 16, 2015
شهر من از شمال با کوه ها می رقصد از جنوب با کولی ها
شهر من از شمال با خاطره هایش می خوابد از جنوب با رویاها
قصه ایست این شهر بغض های سر بسته ایست هر بار
روزها از خواب ها بیدار و سرشار
شب تا روز بیدار
شهر من شهروندی پر از ماشین و سیمان است هر روز
شهر من هم عاشقی با چشم گریان است هر شب
شهر من را مردمش حرف نشنیدند به پند
شهر من را کودکی در چهارراهی کرده بند
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من بخند شهر من بخند
-شهر من صد قصه از عشق پنهان کرده است
شهر من صد شعر از درد بر جان کرده است
شهر من را سوز و ساز مردمانش برده هوش
از دلش آواز های عاشقان آید به گوش
شهر من با شب حدیث راه پر.خون می کند
کوچه کوچه قصه های عشق مجنون می کند
شهر من داستان قهرمان هایش به یادش مانده است
شهر من آوازهایی بی صدا در سوگ مردم خوانده است
شهر من بخند شهر من بخند
-شهر من صد قصه از عشق پنهان کرده است
شهر من صد شعر از درد بر جان کرده است
شهر من را سوز و ساز مردمانش برده هوش
از دلش آواز های عاشقان آید به گوش
شهر من با شب حدیث راه پر.خون می کند
کوچه کوچه قصه های عشق مجنون می کند
شهر من داستان قهرمان هایش به یادش مانده است
شهر من آوازهایی بی صدا در سوگ مردم خوانده است
شهر من بخند شهر من بخند
شهر من بخند شهر من بخند