

Song
·
5 mins 14 secs
·
Jul 13, 2015
متن آهنگ با مدعی نگویید
با مدّعی مگویید ، اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی
-عاشق شو ار نه روزی ، کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
-دوش آن صنم چه خوش گفت ، در محفل مُغانم
با کافران چه کارت ، گر بت نمی پرستی
-سلطان من خدا را ، زلفت شکست ما را
تا کِی کند سیاهی ، چندین درازدستی
-در گوشه ی سلامت ، مسطور چون توان بود
تا نرگس تو با ما ، گوید رموز مستی
-آن روز دیده بودم ، آن فتنه ها که برخاست
کز سرکشی زمانی ، با من نمی نشستی
-عشقت به دست طوفان ، خواهد سپرد حافظ
سلطان من خدا را ، زلفت شکست ما را
تا کِی کند سیاهی ، چندین درازدستی
-در گوشه ی سلامت ، مسطور چون توان بود
تا نرگس تو با ما ، گوید رموز مستی
-آن روز دیده بودم ، آن فتنه ها که برخاست
کز سرکشی زمانی ، با من نمی نشستی
-عشقت به دست طوفان ، خواهد سپرد حافظ
چون برق از این کشاکش ، پنداشتی که جستی
-عشقت به دست طوفان ، خواهد سپرد حافظ
چون برق از این کشاکش ، پنداشتی که جستی