%2F8a6b24a8.jpeg&w=640&q=75)
%2F8a6b24a8.jpeg&w=640&q=75)
Song
·
5 mins 46 secs
·
Feb 3, 2010
می خواستم که با تنهایی خود سر کنم
گل خاطرات صحنه ها رو پر پر کنم
-رها شم توی دست تقدیر فراموش کنم
عشق خوندن و با تو بودن و خاموش کنم
-یادمه که یه شب وقتی توی آسمون
یه ستاره تنها مهمون بود توی کهکشون
-دلم تپید و فریاد زد اون
گفت ببین ببین آوازه خون
برو روی صحنه
نشین توی خونه
نشو ستاره ی بی نشون
-صحنه باز منو صدا کرد
عشق اون دوباره ما رو هم صدا کرد
-صدای ناله ی ساز درمون روحمه
نور صحنه ها تنها عشق تار و پودمه
گفت ببین ببین آوازه خون
برو روی صحنه
نشین توی خونه
نشو ستاره ی بی نشون
-صحنه باز منو صدا کرد
عشق اون دوباره ما رو هم صدا کرد
-صدای ناله ی ساز درمون روحمه
نور صحنه ها تنها عشق تار و پودمه
عشق دیدن یه هموطن
که می خونه با صدای من
می خونه شعرمو، میشنوه صدامو
شده تموم دنیای من
-صحنه باز منو صدا کرد
عشق اون دوباره ما رو هم صدا کرد
صحنه باز منو صدا کرد
عشق اون دوباره ما رو هم صدا کرد
-صدای ناله ی ساز درمون روحمه
نور صحنه ها تنها عشق تار و پودمه
عشق دیدن یه هموطن
که می خونه با صدای من
می خونه شعرمو، میشنوه صدامو
شده تموم دنیای من
-صحنه باز منو صدا کرد
عشق اون دوباره ما رو هم صدا کرد
-صحنه باز منو صدا کرد
عشق اون دوباره ما رو هم صدا کرد
-صحنه باز منو صدا کرد
عشق اون دوباره ما رو هم صدا کرد
-صحنه باز منو صدا کرد
عشق اون دوباره ما رو هم صدا کرد